پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

گفت و گوی نمادین با کریمه اهل بیت(س)

جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۱۳ ب.ظ

به نام خدا

 

گفت و گوی نمادین با کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س)

 

بیژن شهرامی

وارد صحن اتابکی حرم که می شوم چشمم به دیدن ایوان آیینه روشن می شود.یک دفعه یاد فیلم "کمی دورتر" آقای مجید اسماعیلی می افتم که چند شب قبل از تلویزیون پخش شد:

...منیر خانم بعد از کلی کلنجار رفتن با همسرش فرخ که در ایستگاهی دورافتاده سوزنبانی می کند راهی قم می شود.او به رسم هدیه برای بارگاه خانم، فانوسی را آورده است اما با ورود به حرم و تماشای نورانیت آن از خودش و هدیه اش خجالت می کشد!

در این موقع از مهربانی حضرت برق حرم برای چند لحظه ای قطع می شود تا در تاریکی به وجود آمده،هدیه زن           جلوه گری کند و شرمندگیش برطرف گردد...

وارد رواق مطهر می شوم و پس از زیارت،گوشه ای می نشینم و با کریمه اهل بیت(س) مشغول نجوا می شوم.برای لحظاتی به این می اندیشم که اگر خدمت خانم می رسیدم و با حضرتش گفت و گو می کردم جواب پرسش هایم را با کدام آیه قرآن جواب می داد؟

  • «به قصد سلام می گویم:         

    ای به جنان بانوی گلچین،سلام

    بوی خوش باغ و بساتین،سلام

    آینه  روی  نکوی  رضا(ع)

    رایحه سوره یاسین،سلام

    روشنی دیده حق باوران

    صاحب صد گفته شیرین،سلام

    لبخندی می زند و این آیه از قرآن را می خواند:"و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین."[1]

    می فهمم جواب سلامم را با بشارت بهشت،یک جا داده است.

  • «از راه دور و درازی آمده اید و خسته اید،چرا از غذایی که حضورتان آورده اند میل نمی کنید؟»

    این آیه از قرآن را می خواند:"و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً."[2]

    می فهمم منظورشان این است که غذا را برای نیازمندان شهر ببرم.

  • «حداقل نمازتان را کوتاه تر کنید و قدری استراحت نمایید.»

    این آیه از قرآن را می خواند:"...استعینوا بالصبر و الصلاه..."[3]

  • می فهمم منظورشان این است که از نماز خواندن احساس خستگی نمی کنند.»

  • «خوش به حالتان که این همه علم و دانش دارید،هر کس قبل از ظهر برای پرسیدن سؤالی آمد با دست پر و راضی برگشت.»

    این آیه از قرآن را می خواند:"و الله أعلم حیث یجعل رسالته."[4]

    می فهمم منظورشان این است که خدا،خاندان پیامبرش را مرجع علمی مردم قرار داده است.

  • «از آن همه مراجعه کننده و آن همه پرسش خسته نشدید؟»

    این آیه از قرآن را می خواند:"فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون."[5]

    می فهمم منظورشان این است که پاسخ دادن به پرسش سؤال کنندگان را وظیفه خود می داند چرا که خدا به مردم فرموده است نادانسته هایشان را از دانایان بپرسند.»[6]

  • «یکی از مراجعه کنندگان با تندخویی سخن گفت اما شما با مهربانی جوابش را دادید.»

    این آیه از قرآن را می خواند:"قولوا لناس حسنا"[7]

    می فهمم منظورشان این است که باید با مردم با حوصله و به نیکی سخن گفت خواه نرم خو،خواه عصبانی مزاج.

  • «راستی چه طور شد به ما افتخار دادید و به ایران آمدید؟»

    این آیه از قرآن را می خواند:"و بالوالدین احسانا."[8]

    می فهمم منظورشان این است که باید به پدر و مادر احترام گذاشت و طبق فرموده امام رضا علیه السلام برادر بزرگتر در حکم پدر است.[9]

    دیدگانش که به اشک می نشیند می پرسم:«ناراحتتان کردم؟»

    این آیه از قرآن را می خواند:"...یا أسفی علی یوسف وابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم."[10]

    می فهمم دلتنگ برادرشان حضرت رضا علیه السلام هستند همان طور که حضرت یعقوب(ع) در فراق فرزند اشک ریخت و اظهار دلتنگی فرمود.»

    یاد شعر مرحوم محمدرضا آقاسی می افتم:

    عمه سادات سلام علیک

    روح عبادات سلام علیک

    کوثر نوری به کویر قمی

    آب حیات دل این مردمی

    عمه سادات بگو کیستی

    فاطمه یا زینب ثانی ستی

    از سفر کرب و بلا آمدی

    یا که به دیدار رضا آمدی

    خانم تبسمی می کند و این آیه از قرآن را می خواند:"...الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات ..."[11]

    می فهمم فکرم را خوانده و شعر را پسندیده است چرا که این آیه به شعرای با ایمان و پرهیزگار اشاره دارد.

  • «نظرتان درباره برادر بزرگوارتان چیست؟»

    این آیه از قرآن را می خواند:"...سراجاً منیراً"[12]

    می فهمم منظورش این است که او مثل جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله چراغ هدایت مردم است.

  • «چه طور شدکه آقا علیه السلام ولیعهدی مأمون را پذیرفتند؟»

    این آیه از قرآن را می خواند:«...قال اجعلنی علی خزائن الارض إنی حفیظ علیم.»[13]

    می فهمم منظورشان این است که یوسف علیه السلام بنا به پیشنهاد خودش وزیر اعظم فرعون که مؤمن نبود شد و برادرم امام رضا علیه السلام به اجبار،ولیعهدی مأمون را - که ادعای ایمان به خدا را دارد- قبول کرده است.(فرعون کافر بود ولی مأمون به ظاهر مسلمان است.)[14]

  • «دوستی دارم که فلان مذهب را دارد.او وقتی شنید که به دیدنتان می آیم از من خواست موقع برگشتن  دلیلی قرآنی مبنی بر خلافت امام علی علیه السلام برایش ببرم.به نظر شما جوابش را چه بدهم؟»

    این آیه از قرآن را می خواند"...قل تعالوا ندع... "[15]

    می فهمم منظورشان این است که خدا در آیه مباهله علی علیه السلام را جان پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته است و در جامعه ای که جان پیغمبر حضور دارد چه نیازی به مراجعه به دیگران است.[16]

  • «چه جواب خوبی،البته من در جوابش آیه لیله المبیت را خواندم و گفتم کسی که در شب خطر حاضر شد جانش را فدای پیامبر کند در روز راحت شایستگی تکیه زدن  بر  کرسی  خلافت  را  دارد  اما  حالا

    می بینم جواب شما بهتر است.»

    این آیه از قرآن را می خواند:"...و من یؤت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً"[17]

    می فهمم جوابم را پسندیده اند و دانایی ام را می ستایند.

  • «شما که شفیعه روز محشر هستید ما را هم شفاعت کنید.»

    این آیه از قرآن را می خواند:"...من ذا الذی یشفع عنده الا بإذنه..."[18]

    می فهمم لازمه شفاعت اول از همه اجازه خداوند است و بعد از آن داشتن اندوخته ای از کارهای خوب؛درست مثل محصلی که مقداری نمره دارد و کسری آن را معلم جبران می کند و الا دانش آموزی که هیچ نمره ای به دست نیاورده است نباید توقع کمک کلی داشته باشد.به قول شاعر:

    برو کار می کن مگو چیست کار

    که سرمایه جاودانی است کار

  • «روز تولد شما،روز دختر نامیده شده است.چه انتظاری از ما دخترها دارید؟»

    این آیه از قرآن را می خواند:"...یدنین علیهم من جلابیبهن..."[19]

    می فهمم سفارش به پاکی و رعایت حجاب دارند.

  • «شنیده ام یکی از رزمندگان اسلام[20] کارت دعوت عروسیش را داخل ضریح پاکتان می اندازد و از شما می خواهد مهمان مجلس ساده عروسیش باشید.»

    این آیه از قرآن را می خواند:"...و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا..."[21]

    می فهمم از عاقبت به خیری(شهادت)اش خبر می دهد:

    کجائید ای شهیدان خدایی

    بلاجویان دشت کربلایی

    کجائید ای سبک بالان عاشق

    پرنده تر ز مرغان هوایی

    ***

    دلم می خواهد برای خانم سروده ای زیبا از شاعر معاصر استاد محمد جواد محبت را هم بخوانم که البته فرصت نمی شود.او وقتی در سفری کوتاه به قم توفیق تشرف به حرم نصیبش نمی شود خطاب به خانم می سراید:

    این چنته به دست و دوش درویش تو بود

    در جمع نشسته،غرق تشویش تو بود

    هر چند نشد به آستانت برسد

    اما به خدا قسم دلش پیش تو بود



[1] - زمر/73.

[2] -انسان/8.

[3] -بقره/153.

[4] -انعام/124.

[5] -نحل/43.

[6] -همان.

[7] -بقره/83.

[8] -اسراء/23.

[9] -وسائل الشیعه،ج20،ص283.

[10] -یوسف/84.

[11] -شعراء/227.

[12] - احزاب/46.

[13] - یوسف55.

[14] - حضرت یوسف علیه السلام نه در خدمت فرعون بلکه در خدمت یکتاپرستی بود همان طور که امام رضا علیه السلام تهدید را به فرصت تبدیل کرد و ولایتعهدی اجباری خود را وسیله ای برای آشنایی ایرانیان با اسلام راستین قرار داد.

[15] - آل عمران/61.

[16] - این استفاده تفسیر زیبا از امام رضا علیه السلام است و علاوه بر آن آیات فراوان دیگری خلافت بلافصل علی علیه السلام را ثابت می کنند.

[17] - بقره/269.

[18] - بقره/255.

[19] - احزاب/59.

[20] - شهید مصطفی ردانی پور.

[21] -آل عمران/169.


  • بیژن شهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی