ساوای جنگجو
به نام خدا
نقد و بررسی انیمیشن"ساوای جنگجو" [1]
محصول2015 فدراسیون روسیه
بیژن شهرامی
در افسانه ای قدیمی و صد البته ایرانی می خوانیم که فرد تنبلی ناراحت از حال و روزش درصدد برآمد سراغ جناب "شانس" برود و آن خفته مقتدر را بیدار کند.او سر راهش به درختی برخورد که میوه هایش نرسیده فرو می ریخت و ماهی بزرگی که به سختی غذا می خورد و ملکه ای که افسرده بود و گرگی که مدام سرش درد می کرد.
همه آنها از او خواستند دردشان را با جناب شانس در میان بگذارد بلکه نجات پیدا کنند.مرد تنبل خدمت جناب شانس رسید و از او شنید که ...
***
انیمیشن ساوای جنگجو به حکایت فوق بی شباهت نیست چرا که قهرمان آن می خواهد به دیدن "افسونگر" برود.او در طول راه به موجوداتی برمی خورد که مشکلاتی دارند و مایل به در میان گذاشتن آنها با کسی هستند که قادر به حل آنها باشد.
در لحظات آغازین انیمیشن روستایی جنگلی به نمایش درمی آید که در یکی از کلبه هایش مادری با فرزندش – که همان ساوا[2] باشد- مشغول گفت و گو است.موضوع صحبت آن دو تهدیداتی است که اهالی روستا را تهدید می کند و فردی نجات بخش که امید به آمدنش دارند.در ادامه،تصاویری که از روستای جنگلی به بیننده ارائه می شود بارش باران و آذرخش شبانه است و مهرورزی مادری فداکار نسبت به تنها پسرش.
گفت و گوی ساوا با مادرش به یک باره ناتمام می ماند.مادر احساس خطر می کند و فرزندش را به زیر زمین خانه هدایت می کند.لحظه ای نمی گذرد که در خانه می شکند و کفتاری که به زبان آدم ها حرف می زند وارد می شود او آمده است تا به همراه دیگر همنوعانش اهالی بی دفاع روستا را به بردگی میمون ها ببرند!آنها برای این کار ارابه و قفس چوبی بزرگی را هم به همراه آورده اند!
با فروکش کردن صداها ساوا از زیر زمین بیرون می آید و به دور از چشم کفتارها که به خواب رفته اند خود را به قفس می رساند تا مادرش را ببیند.
ساوا موفق به دیدن مادرش می شود و با شمشیری که همراه با خود دارد قصد آزاد کردن او دیگر اهالی را دارد اما ناگهان رئیس کفتارها از خواب بیدار می شود و درصدد حمله به ساوا بر می آید.
ساوا بدون آن که ترس و هراسی به خود راه بدهد قصد ایستادگی مقابل مهاجمان را دارد اما چون تعدادشان زیاد است درگیری را به داخل جنگل می کشاند.
ساوا ابتدا در بالای درخت مخفی می شود و کفتارها را ناامید باز می گرداند اما با افتادن از آن، مهاجمان را نرفته متوجه خود می کند.تعقیب و گریز آنان در جنگل و تاریک و روشنای آن به شکلی هیجان انگیز ادامه پیدا می کند تا این که به چند قدمی ساوا می رسند اما به یک باره کفتارها با پیدا شدن سر و کله گرگی بزرگ و سفید رنگ، می گریزند و به داخل دره سقوط می کنند.کتف ساوا سخت درد می کند و او را بی هوش می سازد.
ساعتی بعد ساوا در دشتی زیبا و غرق لاله به هوش می آید.او ابتدا فکر می کند رؤیایی عجیب دیده است اما با شنیدن صدای گرگ سفید پی می برد هر آن چه را دیده نه رؤیا بلکه واقعیت بوده است.
ساوا از گرگ سفید می پرسد که چرا او و دوستانش برخلاف گذشته به فکر امنیت آبادی نیستند و از او می شنوند:"من تنها بازمانده از گرگ های سفید محافظ آبادی هستم و یک دست صدا ندارد."
گرگ سفید"آنگه"[3] نام دارد.او دوست دارد به ساوا در کشیدن نقشه ای برای نجات آبادی و اهالیش از چنگ گفتارها کمک کند.
آنگه کوهی در دور دست را به ساوا نشان می دهد و به او می گوید که در آنجا افسونگری زندگی می کند که قادر به نجات آبادی است.البته رفتن به آنجا کار دشواری است چرا که علاوه بر جنگل ها و باتلاق های مخوف می بایست از سد میمون هایی عبور کرد که ملکه سه سر بدجنسی دارند.سه سر او نماد سه رذیله اخلاقی است:خوشیفتگی،حرص و حماقت.
آنگه و ساوا در مسیر رفتن به قله کوه سفید به موجوداتی برمی خورند که مایل به دیدن افسونگر هستند.آنها برای این سفر دور و دراز و پر خطر هر یک دلیل خاص خود را دارند از قبیل رهایی از طلسمی که اسیرش هستند و...
-
"ماگاتونگا" لقبی است که اهالی سرزمین باتلاق ها به "پاپی" داده اند.از نظر آن ها این موجود صورتی کوچک و گوش پهن تجسم رهبری با توانایی فوق العاده است .آن ها او را حاکم خود می کنند تا بعد هم کلکش را بکنند البته نه از سر دشمنی بلکه برای عقایدی خرافی که دارند.این بخش از انیمیشن یادآور این آموزه است که نباید به تعریف و تمجید دیگران مغرور شد چه بسا که در پس به به و چه چه شان اهداف دیگری دارند:
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
شاید دهند که قربانی ات کنند
ساوا و دوستانش که اسیر قبیله ای شبیه قبائل بدوی آفریقایی شده اند با حکم ماگاتونگا آزاد می شوند و به خلوت رئیس قبیله راه می یابند.همین کافی است که هم "پاپی" را نجات دهند و هم "نانتی"دختر(نوه) رئیس قبیله را با خود همراه نمایند.
"ریکی ها"گرگ هایی هستند که با نفرین افسونگر به موجوداتی آدم نما تبدیل شده اند.علت نفرین هم حمله یکی از آنها به انسان ها بوده است.
ساوا در ادامه مسیر می فهمد آنگه هم یک "ریکی" است.این، ابتدا به پنهان کاری آگنه و دلخوری از او تعبیر می شود.اما در ادامه هدف مشترک یعنی شکست دادن میمون های پلید باز آنها را در کنار هم قرار می دهد.
"نیمه نجیب زاده" هم از نقش آفرینان انیمیشن است.او مجبور است روی دوش چپ خود حشره ای با توانایی تولید بوی بد را تحمل کند.او به خاطر غرور و خودپسندیش نفرین شده و قیافه ای شبیه حیوانات را به خود گرفته است.
در ادامه حشره مورد اشاره، لشکر حشرات را از نزدیک شدن به "ریکی ها" منع می کند.(ریکی ها قصد رویارویی با لشکر میمون ها را دارند اما چون به نیش حشرات حساس هستند با شیطنت میمون ها مورد تهدید لشکر حشرات قرار می گیرند.)
انیمیشن"ساوای جنگجو"آموزه های ارزشمندی را در بر دارد از قبیل فناناپذیری خالق هستی،سرزنش غرور و خود پسندی،ستایش مهر مادری،بیان ضرورت مقابله با مهاجمان،وجود آدم های شروری که قصد بهره کشی از دیگران را دارند،تأثیر گذار دانستن حضور دختران در جامعه و...
-
ساوا هنگام ملاقات با افسونگر می فهمد جنجگویی که تا اینجا به دنبالش آمده است کسی نیست جز خودش و این پیام باارزشی به مخاطبان است که خود و توانایی های خدادادیش را دست کم نگیرند:
آب در کوزه ما تشنه لبان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
اهمیت قائل شدن برای محیط زیست و جانورانی که بر روی کره زمین زندگی می کنند از دیگر آموزه های ارزشمند انیمیشن است.
"بخشش به هنگام قدرت"هم نکته ذیقیمت دیگری است که انیمیشن درصدد یادآوریش است و این در صحنه ای که ساوا از کشتن کفتارها صرف نظر می کند متجلی است.
انیمیشن نقاط ضعفی هم دارد مانند انفعال اهالی آبادی در برابر مهاجمان که مشتی کفتار هستند،دوستی گرگ که مظهر درندگی است با آدمی،اهمیت قائل شدن برای افسون و جادوگری،قدرت فوق العاده قائل شدن برای میمون ها که جزو آسیب پذیر ترین جانوران حیات وحش اند و...
انیمیشن به صورت همزمان از نقش آفرینی انسان ها و حیوانات آدم نما سود می برد و این یعنی داشتن ظرفیت بیشتر برای ارائه کاری بهتر.
انیمیشن در حدود 80 دقیقه و به صورت دو بعدی و در ژانر ماجراجویی- فانتزی توسط کشور روسیه تهیه شده است. کارگردان، نویسنده و آهنگساز آن هم کسی نیست جز آقای ماکسیم فادو[4] که انیمیشن را برای تقدیم به فرزندش تولید کرده است.
انیمیشن در سال 2015 میلادی و با اختصاص یک میلیارد روبل[5] تولید شده و تهیه کنندگی اش بر عهده الساندر چستیاکو[6] بوده است.
موسیقی متن مهیج،رنگ آمیزی قوی،داستان های فرعی طنزآلود،صحنه های دل انگیزی که یادآور جنگل های سیبری است و... از دیگر نقاط قوت کارتون است که به گیرایی اش کمک کرده.
و نکته آخر آن که می توانید این انیمشن را به اتفاق اعضای خانواده به تماشا بنشینید و از دیدنش لذت ببرید.
[1] - SAVVA HEART OF THE WARRIOR
[2] - Savva
[3] - Angee
[4] -Maxim Fado
[5] - حدود 15 میلیون دلار
[6] - Alexander Chistyakov
- ۹۸/۰۴/۰۱