پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

سیره خوبان57

دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۰ ق.ظ

درباره دکتر محمد قریب ...

مردی که از نظر محافل و مجلات علمی دنیا « پدر طب اطفال ایران » و « یکی از چند بنیانگذار طب نوین اطفال در دنیا » بوده ، سخنرانیهای علمی اش را به شیوه قدما با حمد خدا و درود فرستادن به معصومین شروع می کرد و با گیوه به تنیس می رفت ! برخلاف رسم آن دوران همسرش را به کوه و سینما می برد و دخترانش را به ورزش تشویق می کرد و در عین حال بر سر حفظ حجاب اصلا شوخی نداشت . شاگردان دختر بی حجاب را به کلاس درسش راه نمی داد . هم مدرن بود و هم سنتی، هم پای درس تفسیر آیت الله طالقانی می نشست و هم با استادان طب کانادایی و آمریکایی رفاقت وصمیمیت داشت . برای آنها از سعدی می خواند و برای آیت الله طالقانی اخبار و مطالب «تایم» را ترجمه می کرد . معروفترین پزشک ایران در دنیا بود و در عین حال نرخ ویزیت اش از همه ارزانتر بود . تا آخر عمر هم علیه رژیم شاه فعالیت کرد و با این حال برای طبابت به دربار هم می رفت . معروف است که وقتی مرکز طبی اطفال را ساخت ، گفت بر تابلوی آن بنویسند اینجا برای درمان فقر است ، نه باعث فقر فقرا .

دکتر علی اکبر ولایتی ، خاطره آخرین دیدار با استادش را این طور تعریف کرده که 3 روز قبل از مرگ دکتر قریب ، او را در مطبش دیده ؛ ضمن حرف و بحث از مقالات علمی جدید ، به مقاله ای درباره توارث می رسند ، دکتر قریب یاد پدرش می افتد و به جای ادامه بحث علمی ، خاطراتش از پدر و از کودکی را تعریف می کند و یکباره به گریه می افتد . می گوید پدرم طوری بود که همه به او می گفتند « خدا پدرت را بیامرزد » اما من نتوانستم کاری بکنم که مردم پدرم را دعا کنند.


  • بیژن شهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی