پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

سیره خوبان53 حکایت

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۷ ب.ظ

مرحوم آیت الله سیّد عبدالاعلی سبزواری اعتقاد عمیقی به توسّل با نماز جعفر طیّار داشت و از آنجایی که اثرات عجیب و تأثیرات غریبی از این کیمیا دیده بود، به هنگام مشکلات و گرفتاری‌ها به آن پناه می‌برد. آن مرجعِ اعلای دینی در یکی دیگر از خاطراتِ خود، می‌فرمود:
در یکی از سال‌هایی که به حج مشرّف شده بودم، بعضی از وسایل خود از جمله گذرنامه، پول و چیزهای دیگر را که در یک پارچه پیچیده بودم، گم کردم. بلافاصله و مستقیماً به بیت الله الحرام رفتم و نماز جعفر طیّار را خواندم  و به خدای بزرگ با این نماز توسّل جستم.


نماز که به پایان رسید، ناگهان جوانی نورانی و زیباروی نزد من آمد و مرا به نام خواند و فرمود: «سیّد عبدالاعلی! دنبال اینها می‌گردی؟!»
پارچه‌ای که در آن وسایل من بود. به من داد و من با دیدن پارچه و بقچه به آن مشغول شدم و هنگامی که به خود آمدم. آن جوان را ندیدم
  • بیژن شهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی