پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

۶۰ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

سیره خوبان39

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ب.ظ

آقای بهجت فرمودند :
امسال برای من ، مشهد خانه اجاره نکنید من امسال حرم امام رضا نمیروم .

علی آقا پسر آقای بهجت گفت :
حاج آقا ما فرستادیم همان ساختمان سابق در کوچه باقری را اجاره کنند .

آقا فرمودند :
زنگ بزنید و بگویید برگرده ، من امسال مشهد نمی روم . علی آقا از جا بلند شد و موضوع را به مادرش گفت ؛ مادرش گفت :
آشیخ محمدتقی چی گفتید؟ آقای بهجت فرمود :
سر و صدا نکنید ، من این هفته یکشنبه ساعت پنج بعدازظهر می میرم؛ عمرم دیگه تمام شده .

یک ربع مانده به ساعت پنج بیهوش شدند ؛ علی آقا ایشان را گذاشت داخل ماشین تا به دکتر ببرند ، یک لحظه آقا چشمانشان را باز کردند و آرام گفتند :
نبرید ! نبرید !
سر چهارراه بعدی که رسید
آقا بلند شدند و دستشان را روی سینه گذاشتندوگفتند :
السلام علیک یا صاحب الزمان و دقیقاً راس ساعت پنج از دنیا رفتند . آقا این یک هفته آخر عمرشان را شبها تا صبح بیدار بود ، یک لحظه نخوابید...

  • بیژن شهرامی

افطاری دادن

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۶ ب.ظ

امام صادق (ص) می فرمایند: هرکس مومن پولداری را اطعام نماید ثوابش برابر است با آزاد کردن یکی از فرزندان حضرت اسماعیل (ع) که از سر بریدن نجات دهد و هرکس مومن فقیری را اطعام کند ثوابش برابر است با آنکه صد تن از فرزندان اسماعیل (ع) را از سر بریدن نجات دهد. 

  • بیژن شهرامی

نماز چوپان

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۶ ب.ظ

مردی به همراه پدرش به مسافرت رفته بود که در دیار غربت، پدرش از دنیا رفت. در همان جا، به دنبال کسی می گشت تا برای پدرش نماز میت بخواند و او را دفن کند. چوپانی در آن حوالی بود و از او پرسید: «چه کسی برای مرده های شما نماز میت می خواند؟».

بدون عکس

چوپان گفت: «ما کسی را برای این کار نداریم».

مرد گفت: «پس چگونه اموات خود را دفن می کنید؟»

نماز میت چوپان چوپان گفت: «خودم نماز آن ها را می خوانم.

مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!»

چوپان جلو آمد و مقابل جنازه ایستاد.

مرد دید چوپان یکی دو کلمه زمزمه کرد و گفت: «نمازش تمام شد!»

مرد که تعجب کرده بود گفت: «این چه نمازی بود که چند ثانیه بیشتر طول نکشید؟»

چوپان گفت: «به هر حال، بهتر این این بلد نبودم.»

مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت.

شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟»

پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!»

مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟

چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خداوند گفتم: “خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زنم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی؟!”».

  • بیژن شهرامی

حدیثی زیبا از پیامبراکرم(ص)

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ب.ظ

من براى کسى که بگو مگو را رها کند، هر چند حق با او باشد و براى کسى که دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترک گوید و براى کسى که اخلاقش را نیکو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مرکز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى کنم.

خصال، ص 144، ح170

  • بیژن شهرامی

سیره خوبان38

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ب.ظ

جبرئیل به حضرت موسی  فرمود: ای موسی، از هزار و سه پند ادعایی شیطان سه پند او را بشنو ...
حضرت موسی  به شیطان فرمود: سه پند از یک هزار و سه پند را بگو.


گفت:
 اول؛ اگر در دلت نیت انجام کار خیری کردی زود شتاب کن، که تو را پشیمان می‌کنم!
    دوم؛ چنان‌چه با زن بیگانه نامحرم تنها نشستی از من غافل مباش، که تو را به گناه می‌اندازم.
      سوم؛ چون غضب بر تو چیره شد، جای خود را تغییر ده، که فتنه به پا می‌کنم.

  • بیژن شهرامی

سیره خوبان37

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ب.ظ

قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام) : إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَهِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَهِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَهِ، وَ عِنْدَ دَعْوَهِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ.

حضرت امیر المومنین امام علی (علیه السلام) فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:

موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل الله ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست.

بدون عکس

 

أمالى صدوق : ص ۹۷، بحارالأنوار: ج ۹۰، ص ۳۴۳، ح

  • بیژن شهرامی

حاضر جوابی قرآنی

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ب.ظ

امیر اسماعیل گیلکی، پسر خوانده‌ای داشت که دچار مرض آبله شد و زیبایی صورتش در اثر این بیماری از بین رفت. روزی وی به همراه امیر‌اسماعیل ایستاده بود و قاضی ابومنصور که در آن جا حاضر بود، این آیه را خواند:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ؛1 همانا ما انسان را در نیکوترین صورت آفریدیم، سپس او را به صورت پست‌ترین پستان، برگرداندیم.

چون خود قاضی نیز چهرة زیبایی نداشت، پسر در پاسخ گفت:

وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ؛2برای ما مثلی زد و خلقت خویش را فراموش نمود. قاضی خجل گشت و دیگران از فطانت پسر، متعجب شدند3

  • بیژن شهرامی

سیره خوبان36(دو شرط)

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ب.ظ

در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم گاهی بعضی از دوستان حاج آقا روح الله(رض) به ایشان اصرار ورزیدند که یک روز تعطیلی برای گردش به خارج از شهر بروند که استراحت بنماید. ولی آقا قبول نمی نمودند و گاهی که اصرار به حد بالایی می رسید با دو شرط قبول می نمودند که بیایند:

اول؛ این که هر کجا وقت نماز رسید ولو در جای نامناسب نماز را اول وقت بخوانند.

دوم: این که، از احدی سنی که بوی غیبت از آن استشمام شود شنیده نشود.

  • بیژن شهرامی

سیره خوبان35

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ب.ظ

ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﻧﯿﮑﯽ ﻫﺎﯾمان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿمان ﻧﺨﻮﺍﻫیم ﺩﺍﺩ! ﺍﻣﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ می شویم ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﮑﯽ ﻫﺎیمان ﺭﺍ ﺑﺪﻫیم ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﻮﺩیم ﻭ ﻏـﯿـﺒـﺘـﺶ ﺭﺍ ﮐﺮﺩیم!!! آیت الله بهاءالدینی اوج حماقت را گفتند

گناه، خصوصا حق الناس، اوج حماقت است نه زرنگی! زرنگی، بندگی خداست. زرنگی های ما، همه نا زرنگی است. کسی که می گوید: سر فلانی کلاه گذاشتم، اشتباه می کند، بلکه فلانی سرش کلاه گذاشته است؛ چون حــق بر گردن او پیدا کرده است. آیت الله بهاءالدینی

  • بیژن شهرامی

سیره خوبان34

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ب.ظ

آیت الله غروی اصفهانی روزی درس روز قبل را تکرار کردند و شاگردان با خود گفتند ایشان پیرمردی است شاید یادشان رفته مطالبی تازه تهیه کنند. روز بعد باز هم آیت الله درس را تکرار کرد و طلاب باز شکایتی نکردند. اما روز سوم که آیت الله غروی اصفهانی مجددا درس های قبلی را تکرار کردند یکی از شاگردان پرسیدند: آقا آیا حواستان هست که درس های روز قبل را تکرار می کنید؟ آیت الله غروی اصفهانی فرمودند: سه روز است وقتی اینجا می آیم چیزی یادم نمی آید؛ خدا به این ترتیب خواست به من بفهماند هرچه دارم حتی فکرم از اوست.


  • بیژن شهرامی