حاضر جوابی قرآنی
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ب.ظ
امیر اسماعیل گیلکی، پسر خواندهای داشت که دچار مرض آبله شد و زیبایی صورتش در اثر این بیماری از بین رفت. روزی وی به همراه امیراسماعیل ایستاده بود و قاضی ابومنصور که در آن جا حاضر بود، این آیه را خواند:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ؛1 همانا ما انسان را در نیکوترین صورت آفریدیم، سپس او را به صورت پستترین پستان، برگرداندیم.
چون خود قاضی نیز چهرة زیبایی نداشت، پسر در پاسخ گفت:
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ؛2برای ما مثلی زد و خلقت خویش را فراموش نمود. قاضی خجل گشت و دیگران از فطانت پسر، متعجب شدند3
- ۹۴/۰۴/۱۷