پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

ابوالقاسم حالت

پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۲۸ ب.ظ

استاد ابوالقاسم حالت

بیژن شهرامی

ای مادر عزیز که جانم فدای تو

قربان مهربانی و لطف و صفای تو

هرگز نشد محبت یاران و دوستان

همپایه‌ محبت و مهر و وفای تو...

از سرودن این شعر زیبا شصت سال می گذرد اما گرد کهنگی بر آن ننشسته است و نخواهد نشست چرا که شاعرش آن را با تمام عشق و علاقه ای که به مادرش داشته سروده است.

صاحب این اثر زیبا استاد ابوالقاسم حالت است که حدود صد سال پیش در تهران به دنیا آمد و پس از گذراندن ایام تحصیل به استخدام شرکت نفت درآمد.

او روحیه ای بس لطیف داشت و به شوق خنداندن مردم سالها قلم به دست گرفت و مطالب طنزآمیز بسیاری نوشت.

استاد حالت آثارش را در مجلات توفیق،خورجین و گل آقا به چاپ می رساند ضمن آن که  برای اولین سرود ملی جمهوری اسلامی شعر معروف "پاینده بادا ایران" را سرود.

ابوالعینک،هدهدمیرزا و خروس لاری از جمله اسم های مستعار اوست که در پای بسیاری از آثارش به چشم می خورد.

آن شاعر طنزپرداز سرانجام در سوم آبان سال 1372درگذشت.

***

این که دو تا پسربچه کلاس پنجمی با هم قهر کنند چیز عجیبی نیست اما این که یکی بخواهد قهر دوستش را با سرودن چند بیت شعر دربیاورد امر غریبی است که ظاهراً تنها "ابوالقاسم حالت"بدان مبادرت ورزیده است.

دست به قلم می برد اما چه کند که تا به حال شعری نسروده است.کتاب فارسی اش را باز می کند و بعد از کمی جست و جو نگاهش روی شعری کودکانه متوقف می شود.

با همان وزن و قافیه سه بیت شعر می گوید که هم قهر دوستش را درمی آورد و هم پایش را به عرصه شعر طنز فارسی باز می کند.

ای کاش آن سه بیت خاطره انگیز در در دسترس بود.

کیهان بچه ها،سیزدهم آبان99

  • بیژن شهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی