پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

اتاقی بر روی جارو

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۴۴ ب.ظ

به نام خدا

 

بررسی و نقد انیمیشن کوتاه«اتاقی بر روی جارو»

 

بیژن شهرامی

 

بچه که بودم شب ها با قصه های شیرین مادربزرگم می خوابیدم.الآن که فکر می کنم می بینم مضمون بیشتر آن قصه ها را هنوز در ذهن دارم از جمله کوزه ای که می خواست برود شیره دزدی! او در بین راه  با کلاغ و مرغ و سوزن و عقرب آشنا شد و آن ها را هم که هوس شیره خوردن به سرشان زده بود با خودش همراه کرد.

به خانه مرد شیره پز که رسیدند اول در چوبی خانه را راضی کردند تا کلونش را باز کند و عوضش مقداری شیره بگیرد بعد هم وارد زیر زمین خانه که تاریک بود شدند و هر یک پی کاری رفتند.کلاغ روی دیوار نشست،مرغ در اجاق قایم شد،سوزن در قوطی کبریت خزید و عقرب هم کنار سنگ چماق های روی طاقچه کمین گرفت.

چند لحظه بعد صاحب خانه با سر و صدایی که از زیر زمین می آمد از خواب بیدار شد و نگران و هراسان از اتاق بیرون زد ببیند چه خبر است که یک دفعه...

 

  • افسانه کوزه شیره وقتی یادم افتاد که داداشم داستان انیمیشن «اتاقی بر روی جارو»[1] را برایم تعریف کرد و دیدم بعضی قسمت هایشان شبیه به هم است مخصوصاً در همراه شدن چند موجود جالب و جذاب با قهرمان داستان که آنجا کوزه ای طمعکار بود و این جا خانمی جادوگر!

  • انیمیشن با عبور از روی جنگل های وسیع و زیبای کاج در شبی مهتابی و دل انگیز به سمت یک دریاچه آغاز می شود و در ادامه جادوگری که روی دسته جارویی نشسته و در حالی که صدایش به خنده بلند است به سمت ساحل آبگیر پروازش را ادامه می دهد.

  • انیمیشن بعد از تیتراژ آغازین خود سراغ خانم جادوگر می رود که علیرغم داشتن بینی دراز، کلاه شیپوری،دیگ سیاه،چوب سحر آمیز و دیگر لوازم و مشخصه های جادوگران،مهربان و دوست داشتنی به نظر می رسد.

  • از آنجا که روز شروع شده است آنها به فکر پختن غذا می افتند اما به یک باره دیگ در اثر ریختن قارچ های وحشی در آن منفجر می شود!

  • از نکات آموزنده بخش آغازین انیمیشن یکی همین جا است که تعدادی حشره درصدد بردن مقداری از سبزی هایی که برای آش کنار گذاشته شده است برمی آیند اما با ممانعت گربه اخمو رو به رو می شوند. در این لحظه قهرمان داستان جلو می آید و با مهربانی در دهان هر کدامشان یک  برگ سبز می گذارد تا کار بد گربه جبران شده باشد.

    و یکی هم جایی است که دیگ می خواهد منفجر بشود اما گربه با عکس العمل به موقع خانم جادوگر را کنار می کشد!

  • انفجار دیگ جنگل را تکان می دهد جوری که اژدهای خوابیده در زیر درختان بیدار  می شود تا در ادامه اثر شاهد نقش آفرینیش باشیم.

  • انیمیشن توضیحی برای منفجر شدن دیگ ندارد و صرف ریختن یکی دو تا قارچ خودرو در آن بیننده را قانع نمی کند الا این که بخواهد سمی بودنشان را برساند!

  • با پدیدار شدن سر و کله توده ای ابر باران زا آن ها تصمیم به رفتن می گیرند.بند و بساط خود را جمع می کنند و سوار بر جارو به آسمان پر می کشند و خوش حال از دیدن مناظر دل انگیز به راه خود ادامه می دهند اما به یک باره مجبور به پایین آمدن می شوند چرا که باد کلاه شیپوری خانم جادوگر را با خودش به دل جنگل برده است.

  • تلاش آن دو برای یافتن کلاه با ماجراهای جالبی همراه است و عاقبت آن را در دهان سگی ملموس و گرسنه می بینند که در بوته ای مشغول تکان خوردن و ور رفتن با کلاه است.

  • سگ کلاه را به جادوگر برمی گرداند و همین باعث دوستی و ملحق شدنشان به هم می شود.

  • در ادامه هر سه پرواز می کنند و این بار بهانه شان برای پایین آمدن جدا شدن و فرو افتادن  گیرسر خانم جادوگر است!

  • تلاش ها برای پیدا کردن گیر سر هم با حاشیه های خنده داری همراه است که بر جذابیت انیمیشن می افزاید اما نکته مهم در این بخش از انیمیشن پیدا شدن سر و کله اژدهای بالدار و آتشبار است که درصدد تعقیبشان برآمده است!

  • با پیدا شدن گیر سر توسط پرنده سبز آن سه پای درد دل او می نشینند و علیرغم مخالفت گربه و سگ عضو چهارم کاروانشان می شود.اشک ریختن و دلسوزی جادوگر برای پرنده از بخش های تأثیر گذار انیمیشن به حساب می آید.

  • پرواز کاروان در زیر بارش باران و بر فراز دشت های سرسبز و خرم چندان ادامه پیدا نمی کند چرا که این بار نوبت فرو افتادن چوب جادویی و فرود برای یافتن آن و احتمالاً اضافه شدن فردی دیگر به جمع باصفای آنهاست!

  • حدسمان درست است و این بار بعد از چند صحنه خنده دار قورباغه ای ناز به جمع آن ها اضافه    می شود و ادامه پرواز با جارویی که از فرط زیادی سرنشین در آستانه شکستن است!

  • چند لحظه بعد و درست بعد از فرار از برخورد با کوه دسته جارو می شکند و سرنشینانش سقوط می کنند الا خانم جادو گر که با هر زحمتی شده تعادل تکه باقی مانده را حفظ می کند و به یک باره خود را در مصاف با اژدها می بیند!

  • این که خانم جادوگر در مصاف با اژدهای گرسنه و آتشبار چه می کند و رفقایش چه طور جانش را نجات می دهند  مطلبی است که با دیدن انیمیشن بدان پی خواهید برد.

  • پویانمایی«اتاق روی جارو» 25 دقیقه ای است و تولید کشور انگلستان در سال 2012 میلادی            می باشد.

  • این انیمیشن بر مبنای کتابی مصور به همین نام از خانم «جولیا دونالدسون»[2] ساخته شده و از نامزدهای اسکار در بخش بهترین انیمیشن کوتاه بوده است.

  • تبدیل حسادت ها و رقابت ها به رفاقت و همدلی از آموزه های اصلی انیمیشن است که با پرداختی کاملاً دلنشین و هنری همراه بوده است.

  • گزیده گویی شخصیت های انیمیشن و راوی از نقاط قوت اثر است اگر چه از قسمت برخورد با اژدها که اوج هیجان اثر است شتاب آلوده عبور شده است.

  • مکس لانگ و جان لاشور[3] این فیلم را کارگردانی کرده‌اند.

  • تصویرگری انیمیشن بسیار عالی است و پایان شکوهمندش هیچ وقت از ذهن بیننده خارج نخواهد شد.

  • با دیدن این نمایش احتمالاً یاد داستان های دیگری هم خواهید افتاد از جمله خاله پیرزن که همه حیوانات یک به یک مهمان خانه نقلی اش شدند! 



[1]  -Room on the Broom

[2] - Julia Catherine Donaldson

[3] -Jan Lachauer – Max Lang 


  • بیژن شهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی