فرار مرغی
به نام خداوند جان و خرد
نقد و بررسی انیمیشن فرار مرغی[1]
بیژن شهرامی
- به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
- دل من گرفته زین جا،هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟
- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم...[2]
آزادی نعمتی خدادادی است که بی بهرگان ازآن می کوشند دوباره به دستش آورند و در این مسیر چه ایده ها که مطرح و چه نقشه ها که ترسیم نمی شود.
"فرار از زندان" ایده و دستمایه ای برای هنرمندان در ساخت آثار هنری مخصوصاً فیلم و انیمیشن بوده است که فرار مرغی به کارگردانی نیک پارک[3] و پیتر لورد [4]هم از جمله آنهاست. در این کارتون از فیلمهای فرار بزرگ، شجاعدل، ایدیانا جونز و جنگ ستارگان الگوبرداری شدهاست.
***
در این شماره برآنیم تا این انیمیشن جالب و جذاب را در امتداد نگاه قرار دهیم.
تصور این که تعداد زیادی مرغ چاق و بامزه در محلی شبیه به یک اردوگاه مخوف کار اجباری فکر فرار به سرشان بزند هم خنده دار است و هم جذاب و این صحنه ای است که انیمیشن با آن آغاز می شود:" جیجر"[5]مرغی که با حفر زمین زیر در پشت نرده های فلزی از مرغداری بیرون می آید اما درست موقعی که قصد بیرون کشاندن دیگر دوستانش را دارد با هجوم نگهبان و سگ های درنده اش رو به رو می شود.
مرغ ماجراجو پا به فرار می گذارد اما رو به رو شدن با خانم توییدی[6] صاحب مرغداری که متوجه سر و صداها شده است پایانی است بر ماجرا.او دستگیر می شود و به عنوان تنبیه برای چند ساعتی روانه سطل زباله می شود.
صاحب مزرعه بانویی بد اخلاق است که شوهرش را مثل یک کارگر ساده به کار نگهبانی از مرغ ها گمارده است و خود هر صبح ضمن صف کردن پرندگان بی چاره از آن ها سان می بیند. تخم نگذاردن هر مرغ کافی است تا روانه آشپزخانه شود و به طرز بی رحمانه ای (با تبر) سر بریده و آماده طبخ شود!
ادوینا مرغ شماره 282 است که طی پنج روز گذشته یک تخم هم نگذاشته است و حالا از صف بیرون کشیده می شود تا سربریده شود.
گفت و گوی مرغ ها و افسوس خوردن از این که برای نجات جان دوستشان از طریق دادن یکی از تخم های خود به او تعلل کرده اند از دیالوگ های جالب اثر است که آموزه اخلاقی کمک به همنوعان را به شکلی تأثیر گذار به مخاطب ارائه می دهد.
جیجر که مغز متفکر فرار از مرغداری است با دیدن صحنه کشته شدن ادوینا غمگین می شود و همزمان با دیدن دسته ای از پرندگان آزاد که در آسمان مشغول کوچ هستند برای فرار مصمم تر می شود.
مرد نگهبان حاضر در مرغداری ریز رفتار مرغ ها را زیر نظر دارد اما گزارشات او به همسرش جدی گرفته نمی شود او عقیده دارد همسرش متوهم است و مرغ ها را موجوداتی باهوش قلمداد می کند!این دیدگاه باعث می شود که گاهی مرد نگهبان هم تلاش مرغ ها برای فرار را به تردید بنگرد.
شکست فرار مرغ ها از راههای مختلف آنها را به بهره گیری از راههای جدید سوق می دهد من جمله استفاده از منجنیق که آن هم به دلیل ترس مرغ ها کنار گذاشته می شود.یا کمک خواستن از موش ها که به دلیل درخواست تخم مرغ به عنوان دستمزد راه به جایی نمی برد.
-
«نرده ها فقط بر گرد مرغداری کشیده نشده اند،دور فکر و ذهن شما هم نرده کشیده شده است"
این یکی از دیالوگ های تأثیر گذار انیمیشن است که از جیجن خطاب به دوستانش که تلاش چندانی برای فرار نمی کنند گفته می شود.او کشته شدن ادوینا را به یادشان می آورد اما پاسخی که می شنود این است:"کاش به جای تلف کردن وقت خود برای جستن راه فرار تخم می گذاشت تا کشته نشود!»
جیجن سرخورده از انفعال دوستانش از کلبه بیرون می زند تا مشتی بر نرده ها بکوبد و با گریه خشمش را نشان بدهد اما یک دفعه متوجه صدای خروس پرنده ای می شود که ضمن پرواز به سیم برق ها خورده و حالا در محوطه مرغداری نقش بر زمین شده است.او تکه ای از پوستری تبلیغی با خود دارد که به مرغ های گرفتار"پرواز" را یادآوری می کند.
آقای راکی یا همان خروس پرنده به هوش که می آید ابتدا متوجه محل و اطرافیانش می شود بعد هم برای ورانداز کردن محیط از کلبه بیرون می زند. او برای رفتن عجله دارد و مایل نیست پرواز را به کسی یاد بدهد.
مرغ ها در این انیمیشن دهان های گشاد و دندان های سفیدی دارند که با واقعیت جسمی پرندگان همخوانی ندارد شاید سازندگان آن را برای خنده دار تر کردن اثر مد نظر قرار داده اند.
"راکی" که حالا بال زخمیش اجازه پرواز را به او نمی دهد می کوشد تا از مرغداری بگریزد و اصرار جیجن برای ماندن و برپایی کلاس آموزش پرواز بی نتیجه است تا این که سر و کله ماشین یک سیرک پیدا می شود که برای یافتن خروس پرنده گران قیمتش به آن حوالی امده است.
ورود صاحب سیرک به مرغداری راکی را برای پنهان شدن به تکاپو می اندازد و این فرصت خوبی است تا با او وارد معامله شد:یافتن جایی امن برای مخفی شدن در ازای یاد دادن پوراز به تمامی مرغ ها.
آموزه جالب در این بخش از انیمیشن آن است که جیجن دغدغه رهایی تمام دوستانش را دارد و الا خیلی راحت و بی درد سر می توانست از خروس پرنده بخواهد تنها او را با خود ببرد یا آموزش دهد.
"سخت کوشی و پشتکار"؛این دو عنصر ،مطالبه خروس پرنده از مرغ ها برای فراگیری پرواز است.در زندگی هر یک از ما هم این دو مؤلفه حضوری مفید و مؤثر دارند.
طفره رفتن راکی برای یاد دادن پرواز به مرغ ها می بایست مرغ ها را به این فکر بیندازد که خروس هم مثل خودشان قادر به پرواز نیست اما آنها آن چنان به فکر فرار هستند که به این مسأله بی توجه اند.
ورود دستگاهی که قرار است مرغ ها را به کیک پوشتی تبدیل کند ماجراهای مرغداری را وارد فاز تازه ای می کند.
گرفتار شدن قهرمان انیمیشن در دستگاه مزبور و تلاش راکی برای نجات دادن او صحنه های مهیج و جالبی را می آفریند که از نقطه های قوت اثر به حساب می آید.
راکی به پاس این کار از خروس پیر مرغداری مدال افتخار دریافت می کند اما او که ناتوانی خود از پرواز را پنهان کرده است مرغداری را ترک می کند و با جا گذاشتن تکه جامانده پوستر به مرغ ها می فهماند که پرواز او در آسمان با شلیک توپ سیرک بوده است نه چیزی دیگر.
این که مرغ ها بعد از اطلاع از این قضیه دست روی دست می گذارند تا کیک گوشتی شوند یا تدبیری می اندیشند مطلبی است که با دیدن انیمیشن بدان پی خواهید برد.
انیمشن کیفیت و موسیقی مناسبی دارد.
تماشای انیمیشن برای کودکان و نوجوانان ودر جمع خانوادگی توصیه می شود.
انیمیشن تصویر تاریکی از انسان ها را نشان می دهد و این قضیه اگر چه لازمه کار است اما می توانست با به داستان افزودن آدم هایی که حامی پرندگان هستند جبران شود.
انیمیشن تولید سال 2000 ایالات متحده است و افزون بر یک ساعت وقت فراغت کودکان و نوجوانان را پر می کند.
- ۹۸/۰۳/۳۱