انیمیشن موآنا
به نام خدا
نقد و بررسی انیمیشن موآنا[1]
"تولید 1395 خورشیدی"
بیژن شهرامی
با جستجو در فرهنگ های مختلف می توان به داستان هایی برخورد کرد که نقش آفرین اصلی آن یک زن یا یک دختر باشد.مثل گلنار دختری که با یک خرس طرف است یا شهرزاد که می بایست هر شب داستانی تعریف کند تا از دست پادشاه رهایی یابد.این موضوع در داستان کدوی قلقله زن هم به نوعی دیگر تکرار می شود.
در فرهنگ غربی هم شاهد این موضوع هستیم و در کنار آثار متعددی که قهرمان اصلی آن یک مرد یا یک پسر است بعضاً با آثاری رو به رو می شویم که نقش آفرین برجسته آن یک زن یا یک دختر است.
با این توضیح سراغ انیمیشن موآنا می رویم که اسم دختری نوجوان بر روی آن است.او فرزند حاکم جزیره دورافتاده پولینزیا در مناطق جنوبی اقیانوس آرام است که قرار است بعد از پدر زمام امور جزیره را در دست بگیرد.اما مشکل اینجاست که روح کنجکاو او قادر به رعایت قانون عجیب جزیره نیست.
در ادامه موارد و مطالبی را درباره این انیمیشن در امتداد نگاه قرار می دهیم:
انیمیشن با داستان گویی مادربزرگ تالا برای بچه های قبیله شروع می شود.او با نقل حکایتی قدیمی از دزدیده شدن قلب جزیره مادر- که حیات مابقی جزایر و به طور کلی طبیعت به آن وابسته است- می گوید و این که سرقت مزبور نهایتاً به تاریکی مطلق زمین و نابودی حیات در آن می انجامد.
موآنا بر خلاف دیگر مستمعین به گریه نمی افتد بلکه به این می اندیشد که دزد قلب جزیره مادر را بیابد و او را برای پس گرفتن آن از چنگ موجودات شرور قانع کند.
موآنا که اسمش در قبائل نیوزیلند به معنی "اقیانوس" است دوستدار طبیعت است جالب آن که اقیانوس- که در انیمیشن موجودی جاندار است- خود را موظف به حفاظت از موآنا می داند.
طبق قانون پهنه آبی پولینزیا کسی اجازه خروج از جزیره را ندارد.شاید بیم حاکم جزیره از جلب توجه دزدان دریایی و پادشاهان کشورگشا به قلمرو کوچکش است و شاید تقید کورکورانه به آیینی که از نسل های گذشته به او و دیگر ساکنان جزیره رسیده است.
جزیره جمعیت کمی دارد و قطع ارتباط با دنیای خارج و دیگر جوامع کوچک و بزرگ انسانی آن را با آینده تاریکی مواجه ساخته است.مخصوصاً این که ماهی های لازم برای تغذیه اهالی هر روز کمتر و کمتر می شوند.
در این میان همه به شرایط عادی و ملال آور جزیره خو گرفته اند الا موآنا که روحش مثل آبهای اقیانوس مواج است و می خواهد کاری کند.
موآنا شنیده است که نیاکانش بر خلاف آن چه به او القاء شده همگی دریانورد بوده اند و این انگیزه اش را برای بیرون رفتن از جزیره دو چندان می کند.
موآنا سرانجام از جزیره می گریزد و این در حالی است که او می توانست به جای زیرپا گذاشتن خواسته پدر – که امر منفی است- با او به گفت و گو بنشیند و رضایتش را جلب نماید.
موآنا برای نجات قبیله و جزیره اش باید دزد افسانه قدیمی قبیله یعنی "مائویی"[2] را پیدا کند.او انسانی قوی هیکل است با بدنی خال کوبی شده، گردنبندی از استخوان و دندان حیوانات و گرزی از عاج فیل.جالب آن که نقش های روی بدنش در تصمیم گیری های او نقش آفرین هستند!
پیدا کردن"مائویی"پایان مشکلات نیست چون موجوداتی شرور قلب جزیره را از او دزدیده اند اما بی شک او با ابزار و توانایی های خارق العاده ای که دارد می تواند آن را دوباره به دست بیاورد و با کمک موآنا به صاحبش برگرداند.
موآنا و مائویی در این انیمیشن فقط همسفرانی جسور و ماجراجو هستند و علاقه خاصی میانشان برقرار نمی شود.
انیمیشن داستان های فرعی خاص خود را دارد مثل ماجراهای مربوط به تصاحب قلاب سحر آمیزی که برای بیرون کشیدن قلب جزیره لازم است.
موآنا برای رسیدن به هدف خود تنها نیست او حیواناتی را با خود همراه می کند از جمله خوک و خروسی که طنزآمیزی اثر مرهون نقش آفرینی آنهاست.
بیشتر ماجراهای کارتون در اقیانوس اتفاق می افتد و سازندگان کوشیده اند به هر دری بزنند تا هیجان اثر فروکش نکند و یکنواختی و تکرار بینندگان را خسته ننماید.
سازندگان انیمیشن این بار سراغ منطقه جغرافیایی جدیدی - به دور از قطب یا شهرهای شلوغ رفته اند- که از نقاط قوت اثر به حساب می آید اگر چه بهتر می توانستند معرف آداب و رسوم و باورهای اهالی آنجا باشند.
سازندگان برخلاف خیلی دیگر از آثار مشابه شاهزاده ای را سر راه قهرمان انیمیشن قرار نداده اند تا کمک حال وی در راه رسیدن به مقصود یا دلدادگی و مانند آن باشد.
بعضی از منتقدان موآنا را نسخه به روز شده انیمیشن های قدیمی و حتی "پاپ کورنی"می دانند و عقیده دارند تغییر جغرافیا و مانند آن از ضعف ساختاری اثر نکاسته است.
در مقابل گروهی دیگر از صاحب نظران به جلوه های بصری شگفت آور انیمیشن و موزیکال بودنش اشاره می کنند و این که بچه ها به اتفاق بزرگترهایشان می توانند به تماشایش بنشینند.
شرکت والت دیزنی[3] سازنده کارتون است و کارگردانی این اثر حدوداً صد دقیقه ای را به صورت مشترک به ران کلمنتس[4] و جان ماسکر[5] سپرده است.
این که نتیجه همکاری موآنا و مائویی چه می شود مطلبی است که با دیدن انیمیشن بدان پی خواهید برد و کلام آخر این که:
-
طبیعت چنان که انیمیشن بدان اشاره دارد در معرض خطر است و می بایست برای نجات آن آستین همت را بالا زد و در این مسیر فرقی نمی کند پسر باشی یا دختر.
درج شده در ماهنامه دوست نوجوان
- ۹۸/۰۳/۳۱