پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

به نام خداوند جان و خرد

 

بازخوانی و نقد انیمیشن هتل ترانسیلوانیا[1]

بیژن شهرامی

 

    به یاد دوران بچگی ام می افتم که با اشتباه گرفتن «کوکاکولا» با «دراکولا» موجبات خنده بزرگترها را فراهم می آوردم.همین باعث می شود که موقع ورق زدن لغت نامه به یاد آن روزها نیم نگاهی نیز به واژه دراکولا داشته باشم:

    افسانه دراکولا از کشور رومانی سرچشمه می‌گیرد که به دلیل هیجان و وحشت خاص این روایت به تمام نقاط دنیا منتقل شده‌است. این کتاب توسط آقای جمشید اسکندانی به فارسی ترجمه و در سال ۱۳۷۶ منتشر شده است.

    کُنت دراکولای[2] خشن و ستمگر فرمانروای قسمت جنوبی رومانی بوده است. برای فرمان بردن مردمانش قصر خود را قرمز رنگ آمیزی و با تمثال های هولناک تخیلی مزین کرده بود. او حتی در زمان خودش هم به نام دراکولا«پسر اژدها» شناخته می شد. همیشه لباس های تیره رنگ بر تن می کرد؛ آستر شنل خود را از مخمل قرمز می دوخت و بیشتر اوقات نوشیدنی های سرخ می نوشید. به همین سبب مردم با دیدن لب و دهان قرمز رنگش فکرمی کردند که او واقعاً خون آشام است!

    دراکولا در سال های گذر از قرون وسطی به  رنسانس، به نبرد با حکومت عثمانی پرداخت تا از ورود آنها به رومانی جلوگیری کند. کنت دراکولا در قلعه خود در جنوب کشورش مدفون است. در جزوه ای که بلافاصله پس از مرگ وی در سال 1476، در نورنبرگ آلمان منتشر شد، فهرستی از جنایات او آمده است، از جمله این که پس از غذا دادن به گدایان آنها را به می سوزاند چون عقیده داشت که بی دلیل غذای مردم را می خورند و بهای آن را نمی پردازند!

    آخرین بازمانده وی "کنت ماروین دراکولا" در سال ۲۰۰۵ در اسپانیا درگذشت. چون وی مجرد بود و فرزند و خویشاوندی نداشت، اراضی بسیار وسیع و اموالش را دولت رومانی به تصرف خود درآورد.اینک جنگل و قلعه دراکولا جزو آثار دیدنی رومانی به شمار می روند.

 

  •  هتلی که داستان انیمیشن در آن جا اتفاق می افتد «ترانسیلوانیا»  نام  دارد  و این  اسم شهری

     واقعی در کشور رومانی است.[3]

  • داستان از آنجا شروع می شود که دراکولایی زخم خورده از انسان ها  به نام دراک از قلعه اش می گریزد و در منطقه ترانسیلوانیا محلی محصور با جنگل ارواح و قبرستان مرده های متحرک- هتلی پنج ستاره تأسیس می کند تا دراکولاهای جهان در آن به دور از اذیت و آزار آدم ها استراحت کنند.او مشتریان دائم و موقت بسیاری دارد که در بین آنها آدم گرگی ها و مامی و فرانکنشتاین رفیق گرمابه و گلستان اویند.

  • دراکولای مورد اشاره همسرش را در مصاف با آدم ها از دست داده است و حالا با تنها دخترش زندگی می کند.او مثل انسان ها با دختر خردسالش بازی می کند،برایش کتاب می خواند و گیتار می نوازد و...

  • دختر دراکولا ،میوس نام دارد که دلش می خواهد انسان ها و نوع زندگی کردنشان را از نزدیک ببیند اما همواره با مخالفت پدرش روبه رو می شود.

  • مخالفت دراکولای پدر تا 118 سالگی میوس و جشن تولدش ادامه دارد.

  • دراکولای پدر علیرغم رسیدن دخترش به این سن- که معادل هیجده سالگی انسان هاست- باز هم دلش نمی خواهد او با آدم ها حشر و نشر داشته باشد شاید از این می ترسد که دلبسته یکی از آنها شود پس باید تدبیری بیندیشد.

  • دراکولای پدر در مقابل آخرین اصرارهای دختر به ظاهر تسلیم می شود اما او نقشه دیگری در سر دارد که برای همیشه او را از انسان ها بترساند.

  • دراکولا به دخترش اجازه می دهد در اولین تجربه رویارویی با آدم ها به فلان روستا که فاصله زیادی با خانه ندارد برود.این روستا همان جایی است که ساکنانش نه انسان بلکه موجوداتی شرور به نام زامبی[4] هستند که صورتک به چهره دارند.[5]

  • میوس به شکل یک خفاش در می آید و با چمدان به روستای مورد اشاره پرمی کشد و در حالی که سخت ترسیده است به خانه برمی گردد.

  • دراکولای پدر از این ماجرا خوشحال است اما شادی او دوام چندانی پیدا نمی کند چرا که این بار جوانی کنجکاو و  سر به هوا به نام جاناتنان ناخواسته گذرش به هتل دراکولاها می افتد که میوس به او دل می بندد و بعدها کارشان به ازدواج می کشد.حادثه ای ناخواسته که اعتبار هتل را به لحاظ ترسناکی و محل امن بودن به چالش می کشد.

  • دراکولای پدر درصدد لاپوشانی ماجرا برمی آید و حتی جانتان را که حالا به خاطر دخترش توان برخورد با او را ندارد یک دراکولا جا می زند اما این دروغ خیلی زود فاش می شود تا درجه امنیت هتل تنزل پیدا کند.

  • فاش شدن هویت جانی هم برای خودش داستانی دارد به این شرح که موش متعلق به سرآشپز هتل آدم بودن جاناتان(جانی) را حس و فاش می کند جوری که  همه می فهمند او انسان است و باید جمع آرام خون آشام ها را ترک کند.

  •  میوس از اخراج جانی غمگین می شود به گونه ای که دراک به خاطر خوشحال کردن دوباره او چاره ای ندارد جز این که با هیولا های دیگر به شهر برود، او را بیابد و به هتل بازگرداند.

  • در شهر استقبال خیلی خوبی از هیولاها می شود و همه مردم دوستی خود را نسبت به آنها ابراز می دارند جوری که خیلی زود موفق می شوند جانی را پیدا کنند و به هتل برگردانند...

    ***

  • هتل ترانسیلوانیا انیمیشنی کمدی و سه‌بعدی است که محصول کمپانی فیلم سازی سونی پیکچرز در سال 2012 میلادی می باشد.

  • کارگردان انیمیشن هنرمندی روس تبار به نام گِندی تارتاکوفسکی[6] است که در کارنامه هنری او آثاری مثل جک سامورایی، آزمایشگاه دکستر و تایتان هم دیده می‌شود.نویسنده آن هم پیتر بینهام[7] است.

  • داستان انیمیشن جالب و جذاب و از نظر تکنیک های سه بعدی و گرافیکی در اوج است ضمن آن که  آموزه هایی مثل گوش به فرمان پدر داشتن(در صحنه ای که میوس بی اجازه پدر حاضر نیست دنبال علاقه قدیمی اش برود)،بی نتیجه بودن دروغبافی(در صحنه مربوط به دراکولا جا زدن جانی)،بی نتیجه بودن کتمان واقعیت(در صحنه دهکده زامبی ها)،میل فطری مرد و زن به ازدواج با هم و تشکیل نهاد مقدس خانواده و... در آن قابل رصد است.



[1] -Hotel Transylvania

[2] -Count Dracula

[3] - ترانسیلوانیا به عنوان یک سرزمین مرموز شناخته می شود، شهری که در کتاب ها به نام شهر زوزه گرگ مشهور شده است. ممکن است فکر کنید که این نام مخصوص کتابهاست. اما واقعیت این است که این شهر رازآلود است. ترانسیلوانیا در کشور رومانی، چشم اندازهایی روشن از کوه ها، قلعه ها، کلیساهای مستحکم و خانه های مرموز دارد. اگر عاشق تاریخ و طبیعت هستید این شهر برای شما یک مقصد جالب خواهد بود. شخصیت دراکولا که به خون آشامی معروف است، برگرفته از زندگی واقعی فردی به نام کنت دراکولاست که در نزدیکی شهر ترانسیلوانیا زندگی می کرد. دراکولا در طول دوران حکومت خود در رومانی فضای رعب آوری در کشور ایجاد کرده بود. در افسانه ها آمده که او نزدیک 80 هزار نفر را به قتل رساند. رفتار او با زیردستانش به قدری خشن بود که کمتر کسی جرات می کرد به این پادشاه نزدیک شود. قلعه دراکولا براساس کتاب های تاریخی سال 1212 به وسیله شوالیه توتن ساخته شد و سال های سال حکمرانان کشور رومانی در این قلعه زندگی می کردند. ( مجله 6 و 7 همشهری ، فاطمه عسگری آزاد)

[4] -zombie

[5] - مرده متحرک یا زامبی به جسدهای متحرکی گفته می‌شود که روح ندارند. مرده‌های متحرک امروزه در فیلم‌های ترسناک غربی زیاد دیده می‌شوند.داستان مرده‌های متحرک از وودو یعنی جادوباوری آفریقایی‌تباران دریای کارائیب سرچشمه می‌گیرد.بر پایه داستان‌ها، مرده‌های متحرک با گاز گرفتن و وارد کردن بزاق خود به بدن قربانیان‌شان آنها را همانند خود به یک مرده متحرک تبدیل می‌کنند. در نتیجه، در فیلم‌ها تعداد زامبی‌ها همچنان رو به افزایش است. همچنین بر پایه داستان‌ها، انسان باید در دهان مرده‌های متحرک نمک بریزد زیرا آن‌ها بدین‌وسیله به یاد می‌آورند که مرده‌اند و به گور خود بازمی‌گردند! در فرهنگ‌های فارسی واژه زامبی به «مارخدا» ترجمه شده و اصل آن از سرخ‌پوستان دانسته شده‌ است.

 

[6] - Gennadiy Borisovich Tartakovsky


  • بیژن شهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی