سیره خوبان24
سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ق.ظ
آقای محمود زیبا این خاطره از استاد بیان میکند :
سالها پیش، یک بار در تهران باران شدیدی آمد که به سیل تبدیل شد و تمام جویها را آب گرفت . در خیابان خراسان ، خیابان زیبا، تولههای یک سگ از سرما و ترس سیل به گوشهای خزیده بودند و سگ ماده با ترس و اضطراب ، می رفت و تک تک آنها را از آب بیرون می آورد. این در حالی بود که با این سیل شدید، احتمال غرق شدن آنها زیاد بود.
استاد جعفری با دیدن این صحنه، بیتاب شد و از افرادی که بیخیال به صحنه نگاه میکردند، خواست
جلوی آب را ببندند تا این ماده سگ بتواند تولههای خود را از سیل نجات بدهد.
ایشان وقتی دید مردم بیاعتنا هستند، آن قدر اصرار کرد و داد و فریاد به راه انداخت ، تا این که مردم مجبور شدند با یک چوب بزرگ ، مسیر آب را منحرف کنند تا مادهسگ بتواند به راحتی تولههای خود را نجات بدهد.
- ۹۴/۰۴/۰۹