پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

سیره خوبان21

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۳ ق.ظ

شیخ طوسى (ابوجعفر محمد بن حسن متوفى سال 460 در نجف ) از علماى بزرگ اسلام قرن پنجم است ، و مؤ سس حوزه علمیه نجف بود، او خود نقل مى کند: از عجائب روزگار که مرا تکان داد و به حال خود متوجه شدم اینکه : درباره انواع و اقسام داد و ستدها و تجارتها، کتابى جامع نوشتم ، و نهایت کوشش را در تکمیل آن نمودم ، و در این مورد، همه کتابهاى مربوطه را دیدم ، و با خود مى گفتم کاملترین کتاب را درباره مسائل خرید و فروش و تجارت نوشته ام و در این باره ، اطلاع من از همه بیشتر است .
تا اینکه در مجلسى ، دو نفر بادیه نشین نزد من آمدند و درباره خرید و فروش ‍ بین خودشان که انجام گرفته بود، چهار سؤ ال از من کردند، و من هیچیک از آنها را نتوانستم پاسخ دهم ، سرم را بپائین انداختم ، و در مورد این پیش آمد، غرق در فکر شده بودم ، آنها به من گفتند: آیا در نزد تو جواب سؤ ال ما نیست با اینکه تو زعیم و بزرگ این جماعت هستى ؟ گفتم : نه ، پرخاشى کردند و رفتند، سپس بازگشتند و نزد کسى که من همه شاگردانم را از او مقدم مى داشتم ، آمدند و مساءله خود را از او پرسیدند، او پاسخ آنها را بى درنگ بطور کامل داد که قانع شدند، و در حالى که خشنود از پاسخ او بودند، و او و عملش را مى ستودند رفتند. و این پیش آمد پند و نصیحت کوبنده اى براى من بود، که به خود آیم ، و هرگونه عجب و خودپسندى را از خود دورسازم ، و دیگران را کوچک نشمرم ، بلکه در برابر همه ، متواضع و فروتن باشم ، آرى این احساس کوچکى در برابر دو نفر بیابانى مرا تکان داد و درس بزرگى به من آموخت


اقتباس از سفینة البحار ج 2 ص 162

  • بیژن شهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی