پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

پنجره ای رو به آفتاب

بیژن شهرامی

از دفتر زمانه فتد نامش از قلم
آن ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

طبقه بندی موضوعی

سیره خوبان20

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۱ ق.ظ

روزى مدرس در راهى که از مجلس شورا به منزل مى رفت ، به بقالى محل رفت تا ماستى تهیه کند، موقعى که بقال مشغول کشیدن ماست بود، مدرس ‍ به شرح مسائل سیاسى و آنچه که در مجلس گذشته بود پرداخت و به نطقهایش در مجلس نیز اشاره کرد. وکیل دیگرى که در کنارش بود به عنوان اعتراض گفت : آقا براى چه اینها را به بقال مى گویى ؟ مدرس گفت : چون این موکل من است و باید بداند و حق آن است که مردم از مسائل سیاسى و اجتماعى و روابط کشور کمک مى کند. این برخورد یگانگى و نزدیکى نماینده را با مردم ثابت مى کند و نشان مى دهد ها خبر داشته باشند. آگاهى مردم به حل مسائل و مشکلات و نابسامانى ها، خیلىکه مدرس با جامعه پیوندى محکم داشت

  • بیژن شهرامی

نظرات (۲)

در نجف‌اشرف‌ و اصفهان‌ تحصیل‌ کرده‌ بود و در آغاز مشروطیت‌ در اصفهان‌ سکونت داشت‌. در سال 1289شمسی، از طرف‌ علمای‌ نجف‌، به عنوان یکی از پنج عالم طراز اول، برای نظارت بر قوانین دوره ی دوم مجلس شورای ملی، ‌معین‌ شده‌ بود. روزی‌ که‌ وکلای مجلس از اصفهان‌ به‌ طرف‌ تهران حرکت‌ می‌کردند، همه دیدند‌ که ‌سیدی‌ ضعیف الجثه‌، اثاث ساده‌ و مختصر خود را در یک‌ گاری‌تک‌اسبه‌ گذاشته‌، خود هم‌ بر آن‌ مرکب‌ سوار شده‌ و به‌ طرف‌ تهران‌ برای‌ شرکت‌ در مجلس‌ حرکت‌ می‌کند. این‌ مرد عجیب‌، «سیدحسن‌ مدرس‌» بود.
پاسخ:
از لطف شما سپاسگزارم.جالب و آموزنده بود.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی